به هم که میرسیم3تاچیزهستیم:من و تو وعشق ولی ازهم که جدا میشویم4 چیز میشویم:تو وتنهایی....ومنو عذاب!! آدمهای ساده را دوست دارم. .... همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. .... همان ها که برای همه لبخند دارند.... همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند. ... آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد.... عمرشان کوتاه است. بسکه هر کسی از راه می رسد یا ازآنان سوءاستفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن به آنها می دهد. ..... آدم های ساده را دوست دارم. چون بوی ناب “آدم” میدهند می ترسم عشق من عاشق نباشه میترسم عاشقیش با من نباشه میترسم عشقمون یک سو باشه می ترسم او اصلا عاشق نباشه می ترسم این دلم دلگیرم باشه می ترسم روح من بی روح باشه می ترسم از ان که او دوستم نباشه می ترسم قلبم ازم دل خون باشه می ترسم نه او نفسهای آخر باشه ****************** خیلی می ترسم برام دعا کنید شایید این عشق منم عاشقم باشد ***** من دوست دارم می ترسم بهت بگویم هرگز به پایان نمی اندیشیدم چرا که می دانستم بی تو در انتهای راه خبری نخواهد بود من فقط از پایان تو می ترسیدم پایان تو سر آغاز مرگ تدریجی من بود و بستن دفتر شعرش برای همیشه حال از تو می خواهم آغاز کنی ابتدا را چون همان لحظه ای که تو را در زیر باران دیدم به پایان راه نیندیشیدم حال می خواهم آغاز کنی همان عشق را آغاز کنی همان پرواز را آغاز کنی از لحظه شروع لحظه ی سلام و درود از لحظه ی تلاقی دو نگاه در زیر باران شروع کنی و چون من به پایان راه نیندیشی که اندیشیدن به پایان راه شور پرواز بی پروا را در ما خواهد کشت
هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه ی خاطراتمان نخواهد شست..! هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه ی خاطراتمان نخواهد شست..! تو از آن سو آمدی و او از سوی ما آمد،آمدی و آمدیم . نشانی خانه ات کجاست؟! هرغمی که در قلب بشرجادارد هرحقارتی که در شرایط بشری وجود دارد وهرفاجعه ای که بشرتجربه می کند همگی از یک تصمیم بشرناشی شده است این تصمیم که ازهمدیگرکناره گیری کنیم آگاهی متعالی خود راندیده بگیریم گرایش خودرانسبت به همدیگربدبدانیم ویکی بودنمان را واهی بپنداریم بااین تصمیم ماخویشتن حقیقی خویش را نادیده گرفته ایم ومنفی بافی هاازهمین نادیده گرفتن به وجود آمده تمامی خشم ناامیدی وتلخ کامی های مادراثر مرگ ازبالا ترین شادمانی ماتولدیافته است از:شادمانی یکی بودن
اول فقط یک دل بود . یک هوای نشستن و گفتن .
یک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن . یک هنوز باهم ساده .
رفتیم و نشستیم ،خواندیم و گریستیم .
بعد یکصدا شدیم . هم آواز و هم بغض و هم گریه ؛ همنفس برای
باز تا همیشه باهم بودن.
برای یک قدم زدن رفیقانه ،برای یک سلام نگفته ،برای
یک خلوت دلْ خاص ، برای یک دل سیر گریه کردن…
برای همسفر همیشة عشق …باران!
باری ای عشق ،اکنون و اینجا ،هوای همیشه ات را نمی خواهم
…
2.وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولی هنگامیکه به کسی که دوستش دارید می نگرید لبخند خواهید زد
3.وقتی در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید هر آنچه را در ذهن دارید بیان کنید اما در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آنرا دارید
4.شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید به مدت طولانی و مستقیم نگاه کنید اما می توانید در حالی که لبخند به لب دارید به چشمان فردی که دوستش دارید نگاه کنید
5.وقتی معشوقه شما گریه می کند شما نیز گریه خواهید کرد اما در هنگام دیدن گریستن فردی که دوستش دارید سعی بر آرام کردن او می کنید
6.شما میتوانید یک رابطه دوستی را پایان دهید اما هرگز نمی توانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید.چرا که اگر این کار را بکنید عشق همچنان قطره ای و همیشه در قلب شما باقی خواهد ماند.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |