بچه ها من تنهام!!!کمک
دیگه از دست تو و ترانه هات خسته شدم دیگه از شنیدن رنگ صدات خسته شدم با کدوم بهونه بنویسم برات خسته شدم
چه جوری بگم هنوز خیلی دوست دارم ولی
انگار از بیشتر از این بودن باهات خسته شدم
منی که عمرم و زندگیم تو چشمای تو بود
باورت نمی شه که از رنگ چشات خسته شدم
انقدر نگام کردی که دیگه زد به سرم
از اون آتیش خوابیده تو نگات خسته شدم
تو به من می گی بی انصافم و حق داری بگی
انقد آب و هوا واسم عروض کردی که من
آخر از دست همون آب و هوات خسته شدم
گفتم این کار و نکن کردی و رفتی و ببین
نوشته شده در پنج شنبه 91/1/10ساعت
2:19 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |