آهای تموم عاشقا خبر که غصه و تنهایی اومده برای یک قضاوت گرفتان داد اومده . بدون غم اومده کنار کوه عشق، تا ببینه کدوم دلی کارش کشیده به جنون. داد دله شکته او شیونه بی داد منه جا نخورین گوش کنین صدای فریاد منه یک طرف اینجا منو یک طرفی یه آشنا قاضی ما غصه وتنهایی ، شاهدمون فقط خدا میگن که جرم تو چیه میگم : فقط عاشقشم ، میگه : یه دیونست تو بس فکر میکنه لایقشم میگم : اگه اون نباشه آروزی من میشه محال ، میگه : رسید به من فقط باشه برات خیال میگم که: اما واسه من بی تو که معنا نداره ، میگه که : این گٌِلایه و شیون و اما نداره میگم : که خورشیده منه میخوام برام نور باشه ، میگه که : روز از شب تار بهتره که دور باشه میگم: کنار شب تار، تو یک طلوع روشنی، میگه: تو روز روشن هم تو یه غروب مبهمی میگم: فقط یه بار بگه دوست دارم برام بسه ، میگه: آخه یه آدمه خیلی غریب و بی کس میگم: اگه با من باشه بی کسی هام تموم میشه،میگه :بهش حالی کنین دل خوشی هام حروم میشه میگم که: از دوری اون به گریه زنجیر شودم ، میگه که: دل بریدم و بهش بگین سیرم ازش گفت قاضی: به جرم عاشقی باید بری بالای دار آخر قصه تلخ و نمیمونه راه فرار برای خواسته آخرم گفتم : با دستاش بزاره طناب رو دور گردم میخوام به جرم عاشقی نفس نمونه تو تنم میگن وصیعتی بکن چیزی میخوای آخرعمرت ، میگم که: تابوت منو فقط بدین به دست یار یاری که با دست خودش منو کشید به کام مرگ فقط میخوام که اسم اون باشه کنارم روی سنگ آهای تموم عاشقا بهم نگید که چه بی کسی لحظه مُردم شد و برام نمونده نفسی .
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |