بچه ها من تنهام!!!کمک
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ، چند روزی هست حالم دیدنیست ، حال من از این و آن پرسیدنیست ، گاه بر روی زمین زل می زنم ، گاه بر حافظ تفاءل می زنم ، حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت ، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .
نوشته شده در چهارشنبه 90/4/15ساعت
11:3 صبح توسط افشین نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |