سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بچه ها من تنهام!!!کمک

می نویسم از  قلب مهربانت از آن احساس پاکت 

 

 

می نویسم از چشمان زیبایت از نگاه پر از عشقت

با صداقت می نویسم نخستین عشقم تویی و با یک دلی می نویسم که با تو

تا آخرین لحظه خواهم ماند

با چشمان خیس می نویسم که خیلی مهرت در دلم نشسته و با بغض می نویسم

که مرا تنها نگذار عزیزم

می نویسم از آن حرفهای شیرینت و آن لحظه ی رویایی که من و تو در آن آشنا شدیم

و شیفته ی قلب های سرخ هم شدیم

آن چه که می نویسم حرف دل است و بس

حرف دل عاشق و بی قرار من

می نویسم و فریاد می زنم

                                         با تمام وجود دوستت دارم 

                                                                                        عشق من


نوشته شده در دوشنبه 90/4/27ساعت 1:15 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

 

تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه
یدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید
میدونستی یا نه
میدونستی که تو چشمای تو رنگین کمون و میشه دید
میدونستی یا نه
میدونستی که نموندی
دلم و خیلی سوزوندی|
چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی ارزوهامی
میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی
میدونستی همه ی ارزوهام واسه ی چشم قشنگ تو پروندم رفتش
میدونستی یا نه
میدونستی که جوونیم و واسه چشم عجیب تو سوزوندم رفتش
میدونستی یا نه
میدونستی که نموندی
دلم و خیلی سوزوندی
چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
 
من عاشق این شعرم شما چطور؟؟
 
           


نوشته شده در دوشنبه 90/4/27ساعت 1:14 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

ازبدترین روزها امیدوار باش..چون زیبا ترین بارانها سیاه ترین ابرهاست..!


نوشته شده در دوشنبه 90/4/27ساعت 10:7 صبح توسط دخترتنها نظرات ( ) | |

اخم می کنم

 

تا ببینی جدی شدم.

چرا اینگونه سراغم می آیی؟

من به تمنای گریه ات نیست،

که تا سال ها،

تا قرن ها،

تا پایان تلخی،

زیر این خاک سرد،

قصد خفتن کرده ام.

معرفتی مانده اگر

یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته،

برای من،

لبخند بزن ،لبخند !!


نوشته شده در یکشنبه 90/4/26ساعت 11:29 صبح توسط افشین نظرات ( ) | |

گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود

از هرچه زندگیست دلت سیر می شود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود


نوشته شده در یکشنبه 90/4/26ساعت 11:29 صبح توسط افشین نظرات ( ) | |

کاش تنها نبودم.

کاش هنگام تنها یی دوستی را داشته باشم که هم صحبت باشه.

کاش عشقی داشتم برایش جان بدم.

کاش .کاش .کاش.کاش.کاش.کاش .کاش.کاش فقط....


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 9:25 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

دیروز فهمیدم

 

 

دروغ بزرگیــست گذر فصل ها

بدون تــــو هیچ چیز در این دنیا نمی گذرد

همه چیز ثابت مانده بود

درست در آن لحظه که تــــو رفته بودی

پاییـــ ـزِ پاییـــ ـز بود !

با دیدنِ لبخندِ چشم هایت تازه بهــ ـار از راه رسید!


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 12:51 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

یک احساس زیبا

صادقانه میگویم حرف دلم رو بی ریا

بی بهانه میگویم مثل آنها ، همان قلبهای بی وفا ، بی وفایی نمیکنم

عاشقانه میگویم عشق من دوستت دارم

صادقانه گفتی دوستم داری ، عاشقانه عشق تو را باور کردم

از من خواستی تنها با تو باشم ، با احترام قلب تنهایم را به تو تقدیم کردم

گقتم این قلب مال تو ، همیشه وفادار تو ، هرگاه خواستی بگو تا شود فدای تو

از من خواستی به کسی جز تو دل نبندم ، میترسیدی روزی تو را ترک کنم

شاخه گل زیبای من ، پر پر نمیشوی هیچگاه در قلب من ،

به عشق پاکمان قسم تنها تو می مانی تا ابد در دل من

هیچگاه نمیگذارم دلتنگم شوی ، همیشه در دلت خواهم ماند ،

هیچگاه نمیگذارم دلگیر شوی همیشه در کنارت هستم ،

هم با تو درد دل میکنم ، هم میشنوم درد دلهایت را...

دوباره میرسیم به آن احساس زیبا ، همان حرف صادقانه ، همان حرف دل بی ریا

همان کلام عاشقانه ، همان احساسی که تنها نسبت به تو دارم ، آری عزیزم خیلی دوستت دارم

گفتی دلت میخواهد همیشه در کنارم باشی،

آرزو داری سرت را بر روی شانه هایم بگذاری و آرام بخوابی ،

بیا عزیزم که من نیز بی قرارم ،

آرزو دارم در کنارت همین شعر عاشقانه را برایت بخوانم...


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 12:50 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

آغوشــــــــ  قلبت

 

گرم است...

                    اما حیف....

جایی برایم در هیچ قلبی نیستـــــــــ !


نوشته شده در جمعه 90/4/24ساعت 8:3 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

غمگینم،حیرانم و سرگردان.
تا که به که گویم هوس وصل تو دارم؟!
هوس نگاهی از سر عشق، حرف هایی عاشقانه در خفا دارم.
به که گویم؟
دل من عاشق توست؟ همه هستی من، وجود من، ز هست توست؟
به که گویم؟
که دلم مشتاق است؟ در پی وصل به تو، این چنین بی تاب است؟
به که گویم؟
که نگاهت، ان حضورت، لب خندان و وجودت،
همگی باعث امید من است؟
همگی باعث دلداری من، سبب زندگی من شده است؟
به که گویم؟
سبب جنون مجنون، سبب همت فرهاد، سبب نوشتن من،
همه این است که به معشوق بگویند:
هوس وصل تو دارم!
هوس وصل تو دارم!!
هوس وصل تو دارم!!!


نوشته شده در جمعه 90/4/24ساعت 8:2 عصر توسط افشین نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ